مارتین سلیگمن که جزو پیشگامان روانشناسی مثبتگرا و از افراد صاحبنظر در این رشته است میگوید احساسات مثبت مثل امید، شادی و رضایت، نشاندهنده و شاخص وجود رشد و پیشرفت هستند؛ یعنی وقتی در یک زمینه فردی یا اجتماعی پیشرفت اتفاق بیفتد، این احساسات را میتوان در آدمها دید.
اما باربارا فردریکسون استاد روانشناسی دانشگاه میشیگان میگوید احساسات مثبت فقط نتیجه رشد و پیشرفت نیستند؛ بلکه خودشان میتوانند پیشرفت را بهوجود بیاورند یا تقویت کنند.
او این موضوع را در نظریه مشهور خود به نام «بسط دادن و ساختن» ( broaden-and-build) مطرح کرده و اینطور توضیح میدهد که احساسات مثبت، فرد را تشویق میکند یک کار موثر برای حل مشکل انجام دهد و ذهنش را برای برنامهریزی و تصمیمگیری بهتر باز میکند.
مثلا «شادی» میتواند برای خلاقیت، انگیزه بهوجود بیاورد و باعث کنار زدن محدودیتها توسط فرد شود.
«علاقه» به یک موضوع، او را برای کشف اطلاعات بیشتر مشتاق میکند و احساس «غرور» باعث میشود موفقیتهایش را با دیگران به اشتراک بگذارد و برای رسیدن به موفقیتهای آینده ایدهپردازی کند.
تمام اینها باعث میشود فرد به یک موفقیتی دست پیدا کند که دوباره احساسات مثبت را بهوجود میآورد؛ در نتیجه یک مارپیچ مثبت و رو به بالا را شکل میدهد.
نکته بسیار مهم دیگری که فردریکسون در تحقیقاتش متوجه شد این بود که احساسات مثبت میتواند تاثیرات بد مربوط به احساسات منفی را خنثی کند و قدرت تحمل روانی فرد را بیشتر نماید.
برچسب : نویسنده : management1394tabriza بازدید : 46